بعضی رسانههای دوم خردادی اعم از مجازی و مکتوب همین که فهمیدند هاشمی نمیتواند وارد «بهشت» شود، به ناچار این خط مشترک و البته مضحک را پی گرفتند؛ «قالیباف اصولگرا نیست!... قالیباف یک عنصر معتدل است که بیشتر تمایل به اصلاحطلبان دارد تا اصولگرایان!. . . قالیباف حتی در ظاهر هم بیشتر شبیه ما اصلاحطلبان است!. . . قالیباف آنقدر اصلاحطلب است که در همین چند وقت اخیر چند بار با فلانی دیدار داشته!. . . قالیباف حتی از محسن هاشمی هم به اصلاحطلبان نزدیکتر است!.»در این باره لازم است به نکاتی اشاره شود.
یک: عناصر وابسته به آقایان هاشمی و خاتمی اگر چه در هر دو انتخابات 24 خرداد و 17 شهریور، کمر به تخریب سفت و سخت قالیباف بسته بودند، لیکن پرروتر از آنند که از شهردار تهران سهم نخواهند! حرف حساب قبیله دوم خردادیها این است؛ «جناب قالیباف! این درست که ما تو را تخریب کردیم، اما تخریب ما دلیل نمیشود که تو سهم ما را ندهی!. . . اگر ما تا قبل از 17 شهریور، سهم تو را با فحش و تخریب و ناسزا میدادیم، بر تو فرض است که هوای سهم ما را از سفره قدرت شهرداری داشته باشی!» تأکید مداوم بر اصولگرا نبودن شهردار تهران یعنی مدیون دانستن شهردار تهران به اصلاحطلبان و در نتیجه یعنی سهم خواهی از دکتر قالیباف.
دو: اگر قالیباف از نظر بعضی دوم خردادیها اصولگرا نیست و تعلقی به جریان اصولگرایی ندارد، باید پرسید پس چرا این همه توسط شما تخریب میشد؟! و آیا جز این است که در ایام انتخابات 24خرداد، او را حتی بیش از جلیلی تخریب میکردید؟! و متاثر از ترس تان از پایگاه رأی اجتماعی قالیباف، علی الدوام از دوگانه دلخواهتان یعنی «روحانی و جلیلی» مینوشتید؟! شما تا ثانیهای قبل از انتخابات 17 شهریور، دست از مذمت قالیباف برنداشتید، حال چه شده که قالیباف حتی از آقازاده جناب هاشمی هم اصلاحطلبتر شده؟!
سه: عجبا! روحانی که اساسا جزء نامزدهای چهارگانه اصلاحطلبان نبود و رسماً به صورت مستقل نامزد شد و همچنان مستاجر خانه دوم خردادیها خوانده میشود و هنوز هیچی نشده باید شاهد مباحث مربوط به عبور «شاه کلید» از «کلید» باشد، «اصلاحطلب» است، اما حاج باقر که علنا در اصلیترین و مهمترین ائتلاف اصولگرایان - ائتلاف سه گانه اصولگرایان- و در پیمان با آقایان حداد عادل و ولایتی بود، «اصولگرا» نیست؟؟!! واقعاً بنازم روی این جماعت اصلاحطلب را! گمانم آن روز که خداوند منان در حال تقسیم «رو» به ابنای آدم بوده، بعضی دوم خردادیها چند بار توی صف ایستاده بودند!!
چهار: بسی با مزه است؛ از قرار، اصولگرایان با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد، راحتتر و باکلاستر کنار آمدند تا اصلاحطلبان با نتیجه انتخابات شورای شهر 17 شهریور! اگر اصولگرایان در 24 خرداد از اسب افتاده باشند، شتابزدگی، عجله و زمام گسیختگی این روزهای اصلاحطلبان حاکی از این مهم است که ایشان در 17 شهریور، هم از اسب افتادهاند، هم از اصل!! و الا چیست این همه یاوهسرایی؟! یک روز راستگو را خائن خطاب میکنند و دگر روز ادعا میکنند قالیباف اصولگرا نیست!!
پنج: شکی نیست که قالیباف ممکن است به پارهای رفتار و گفتار بعضی دیگر از اصولگرایان نقد داشته باشد.
از آن سو، بعضی رفتار و گفتار شهردار محترم تهران نیز ممکن است چندان همخوان با اصول جریان اصولگرایی نباشد، اما قدر مسلم، قالیباف از اصولگرایان بوده، هست و خواهد بود. اگر اثبات اصلاحطلب بودن روحانی به هر حال چند تایی دلیل و برهان لااقل ژورنالیستی میخواهد، لیکن روشنتر از روز است که قالیباف متعلق به جریان اصولگرایی است.
شش: به عنوان کسی که در انتخابات 24 خرداد به قالیباف رأی داد، به عنوان کسی که در همان ایام هزینه داد و بیهیچ چشم داشتی، ضمن علنی کردن رأی خود، از قالیباف دفاع کرد، به عنوان کسی که اسیر موج و فریفته جو نشد و «تشخیص درست تکلیف» را فدای «تکلیف گرایی منهای نتیجه» نکرد، به عنوان کسی که از قالیباف، هم در برابر تخریب افراطیون دوم خردادی دفاع کرد، هم در مواجهه با بعضی صحنه نشناسیهای دوستان اصولگرا، و به عنوان کسی که از شنیدن خبر ابقای قالیباف در «بهشت» مسرور شد و سجده شکر به جای آورد، این حق برایم محفوظ است که خطاب به شهردار جهادی تهران نکاتی را به اختصار بیان کنم.
الف: برای ما آنچه مهم است، «خدمت» است، نه «سیاست.»ما اساسا سیاست را تدبیری برای اداره درست امور و انجام بهتر و بیشتر خدمت معنی میکنیم. ما با آنکه به قالیباف، هم رأی داده ایم و هم هزینه، هیچ از او نمیخواهیم الا خدمت جهادی به این مردم. ما با وجود آن همه حمایت، اندک سهمی از قالیباف نخواسته و نمیخواهیم اما از شهردار توقع داریم متوجه فرق اساسی ما با کسانی باشد که دیروز او را تخریب، امروز او را غیر اصولگرا و لابد فردا اصلاحطلبش میخواهند و میخوانند. از قضا سم مهلک خدمت، همین سهم خواهیها و سیاست بازی هاست. آنهم سهم خواهی کسانی که به جای «برادری» «نابرادری» خود را بارها و بارها به شهردار تهران ثابت کردهاند.
ب: معتقدم هم جریان اصولگرایی برای قالیباف خوش یمن بوده و هم شخص شهردار مسبب خدمت به این جریان اصیل بوده است. فلذا ما هم چنان که متوجه نیت شوم اصلاحطلبان از اصولگرا ندانستن قالیباف میشویم، هم از شهردار محترم، هم از منتقدینش در جریان اصولگرایی تمنا داریم متوجه نقشه شوم سهم خواهان باشند و با ندانم کاری و غفلت، خروجی عملکرد شهرداری را به سمت دعوا و مرافعه سوق ندهند که این همان هدف افراطیون معتدل است.
ج: بر جناب شهردار فرض است که متوجه فرق میان «تعامل با همه اعضای شورای شهر به قصد قربانی نشدن خدمت» با «امتیاز دادن بیمبنا به بعضی اعضای جدیدالورود اما پر ادعای شورا» باشند. این دومی به مسلخ بردن خدمت، پای سهم خواهی سهم خواهان است.
د: شرط تمدید حمایت ما از شهردار، کار است و کار و کار. ملاک ما خدمت است که بلاشک همان متر و معیار رهبر انقلاب نیز هست. ما اگر چه متوجه کار سخت شهردار در تعامل با شورای شهر جدید هستیم، لیکن معتقدیم؛ ریش و قیچی خدمت جهادی دست خود قالیباف است. اگر قالیباف در مناظرههای انتخاباتی 24 خرداد، بیخود و بیجهت به رقیبش پاس گل داد، اینک بهترین وقت برای جبران آن پاس گل روی مخ است. این جبران، بیش از آنکه «دیدار» بخواهد، «کار» میخواهد و «اندکی ابتکار در فن بیان.»
***
جناب شهردار محترم! روزی در ایام تبلیغات ریاست جمهوری از مردم خواستید که صدا و تصویرتان را ضبط کنند تا اگر رئیسجمهور شدید، با آن «صدا و تصویر ضبط شده» با شما سخن بگویند و از شما مطالبه داشته باشند. هر چه بود و هر که بود، شما رئیسجمهور نشدید، اما مادام که بر صندلی خدمت نشسته باشید - هر جا و هر کجا- «آن وعده مضبوط» میعاد خوبی برای ما و شماست. خلاصه کنم همه وعده شما را، میشود همین جمله که باری پیش از این در مطلع یک متن نوشته بودم؛ «صداقت، سیادت دارد بر سیاست.»فیالحال مینویسم؛ «خدمت، برتری دارد بر سهم خواهی... و کار، اولویت دارد بر دیدار.»
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی